عضو شوید
عضویت سریع
آمار وب سایت:
بازدید امروز : 85 بازدید دیروز : 4 بازدید هفته : 123 بازدید ماه : 161 بازدید کل : 26616 تعداد مطالب : 126 تعداد نظرات : 11 تعداد آنلاین : 1
آپلود نامحدود عکس و فایل
آمار وب سایت آمار مطالب :: کل مطالب : 126 :: کل نظرات : 11 آمار کاربران :: افراد آنلاین : 1 :: تعداد اعضا : 1 کاربران آنلاین آمار بازدید :: بازدید امروز : 85 :: باردید دیروز : 4 :: بازدید هفته : 123 :: بازدید ماه : 161 :: بازدید سال : 1408 :: بازدید کلی : 26616
آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو،وجود آرامش برای مغز است. این عضو اسرارآمیز در دریای آرامبخش درون آدمی میتواند با قلاب خویش به جستوجوی افکار نو پرداخته و به سوی خلاقیت حرکت کند. انسانها در یک محیط به دور از اضطراب و تنش،فرصت لازم را مییابند که بهتر تفکر کنند و برعکس،در یک محیط پرتنش که ابرهای نگرانی و بدبینی حضور دارند... مغز ،تمامی انرژی خویش را برای حفظ و موجودیت صاحب خود به کار میبرد و دیگر مجالی برای اندیشیدن نخواهدداشت به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سببساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکلگیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. هنگامی که در یک بانک سپردهگذاری مالی میکنید،پول را از خود دور کرده و آن را در جایی میگذارید که بطور موقت به آن دسترسی ندارید و چه بسا،احتیاجاتی داشته باشید که نتوانید آنها را برطرف کنید،اما با گذشت زمان این سپردهها افزایش مییابد ،به گونهیی که متوجه میشوید با کمک آن میتوانید یک احتیاج بسیار مهم و ضروری خود را برطرف کنید. اما اگر شما از سپردههای خود به مرور برداشت کنید ،اگرچه با خرج کردن پول خود به نیازهای خویش پاسخ میدهید اما در یک زمان متوجه میشوید ،دیگر در حساب بانکی خود پولی ندارید و در صورت وقوع یک مشکل مهم،ممکن است دچار معضلات عدیده شوید. در این دنیا ما علاوه بر حساب بانکی مالی،دارای یک حساب بانکی اخلاقی نیز هستیم ،اگرچه سپردههای آن به صورت عدد و رقم قابل مشاهده نیست،اما این موجودی وجود دارد و اثرات این حساب بانکی بخوبی بر روی زندگی ما و دیگران مشهود است. انسان زمانی که سپردهگذاری اخلاقی میکند،در ابتدا ممکن است احساس ضرر کند،زیرا مجبور است بطور موقت سود را از خود دور کند اما در اصل او ضرر نکرده است بلکه به موجودی سپردههای اخلاقی خویش افزوده است. برای مثال کسی که دروغ میگوید،بطور موقت چه بسا به سودش تمام شود،اما او در حال برداشت از سپردههای اخلاقی خود است. با گذشت زمان وقتی سپردههای اخلاقی او از دست رفت،تازه مشکلات او آغاز میشود و سبب خواهدشد رضایتمندی درونی خویش را از دست بدهد و دریای آرامش درونی او دچار تلاطم شود و آرامآرام فاصله شخصیت درونی او با آنچه در ظاهر به نمایش میگذارد،بیشتر میشود زیرا فرد در تلاش است تا نشان دهد دارای سپردههای اخلاقی فراوان است و همین موضوع باعث میشود که او برای تطبیق دادن این دو شخصیت،انرژی فروانی را به هدر دهد و لذا شرایط درونی انسان برای تفکر کردن نامساعد شود. ارنست دیمنه،بیان میکند «اگر میخواهید چیزی اصیل خلق کنید،خودتان باشید.» کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی،شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سختتر میشود. زیرا فرصتی برای تفکر کرن وجود نخواهدداشت. حال این سوؤال در ذهن ما ایجاد میشود که در چه شرایطی،ما در حال سپردهگذاری اخلاقی هستیم و در چه شرایطی در حال برداشت از حساب بانکی اخلاقی خود هستیم . توجه به موارد زیر میتواند در این خصوص به ما کمک کند. ● سپردهگذاریاخلاقی عبارت است از: ▪ «راستگویی»، ▪ «عطوفت و مهربانی و احترام به دیگران و رعایت ادب در برخورد با دیگران»، ▪ «وفاداری به دوستان و آشنایان و حفظ آبروی آنان»، ▪ «رعایت حقوق دیگران»، ▪ «بیان گفتار با عمل»، ▪ «قبول مسوولیت همراه با توانایی»، ▪ «در برابر خطای دیگران گذشت کردن»، ▪ «امانتداری»، ▪ «پایبندی به عهد و وفا»، ▪ «پذیرش اشتباه خود»، ▪ «رازداری»، ▪ «کمک به دیگران و آموزش آنان جهت خوداتکا شدن بدون چشمداشت»، ▪ «نظم و انضباط در امور»، ▪ «احترام به شخصیت خود و حفظ آن»و ▪ «پاکیزگی و آراستگی»، ● برداشت از سپردهگذاری اخلاقی ▪ «دروغگویی»، ▪ «بداخلاقی و انجام رفتارهای بیادبانه و گستاخانه و تحقیر دیگران»، ▪ «غیبت، تهمت، بدگویی درباره دوستان و آشنایان»، ▪ «پایمال کردن حقوق دیگران»، ▪ «بیان گفتار بدون عمل»، ▪ «بدون توانایی قبول مسوولیت کردن»، ▪ «انتقامجویی کردن، اشتباه گذشته سایرین را به رخشان کشیدن و موجبات رنجش آنان را فراهم آوردن»، ▪ «خیانت در امانت»، ▪ «شکستن قول و زیر پا گذاشتن عهد و وفا»، ▪ «گناه اشتباه خود را به گردن دیگران انداختن»، ▪ «افشای راز دیگران»، ▪ «دیگران را به هنگام سختی رها کردن»، ▪ «بینظمی و درهم ریختگی در امور»، ▪ «بیاحترامی به شخصیت خود» و ▪ «ژولیدگی و غیرآراسته بودن». اگر سپردهگذاریهای اخلاقی در یک جامعه افزایش یابد به مرور، آرامش، محبت، خوشبینی و احساس رضایتمندی درونی به همراه امنیت در جامعه توسعه مییابد. همدلی و همبستگیهای اجتماعی در بین اعضای جامعه رشد مییابد و انسانها با دیدن یکدیگر، به آرامش و شادمانی درونی میرسند و زمینه برای تفکر کردن مهیا میشود. زیرا انسانها در آرامش فرصت مییابند تفکر کنند و برعکس هنگامی که سپردهگذاریهای اخلاقی کاهش یافته و در عوض برداشتهای اخلاقی افزایش مییابد، روز به روز آسیبهای اجتماعی گسترش یافته و شرایط جامعه به سوی نابسامانیهای اجتماعی و عدم امنیت فراهم میشود و بدبینی و نارضایتی همچون ابرهای سیاه بر بالای سر مردمان سایه میافکند و مرغان غم بر سر انسانها آشیانه میکنند. آنچنان که هیچ شادی، دل آنان را شاد نمیکند. انسانها از کنار یکدیگر بودن به آرامش نمیرسند و رفتارها، ریاکارانه و غیرصادقانه میشود و شرایط برای آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت، اعتیاد، فحشا و خودکشی، متلاشی شدن خانوادهها و نظیر اینها مهیا میشود. در چنین جامعهیی دیگر نمیتوان شاهد بروز خلاقیتها بود و انسانها درگرداب بدبختی فرو میروند. ما انسانها مجبوریم با سپردهگذاریهای اخلاقی شرایط لازم را برای گسترش خلاقیت و نوآوری در جامعه فراهم کنیم تا از این طریق بتوان انرژی فراوانی که در وجود انسانها وجود دارد رها کرده و در راه سازندگی به کار گرفت.
یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو،وجود آرامش برای مغز است. این عضو اسرارآمیز در دریای آرامبخش درون آدمی میتواند با قلاب خویش به جستوجوی افکار نو پرداخته و به سوی خلاقیت حرکت کند. انسانها در یک محیط به دور از اضطراب و تنش،فرصت لازم را مییابند که بهتر تفکر کنند و برعکس،در یک محیط پرتنش که ابرهای نگرانی و بدبینی حضور دارند...
مغز ،تمامی انرژی خویش را برای حفظ و موجودیت صاحب خود به کار میبرد و دیگر مجالی برای اندیشیدن نخواهدداشت به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سببساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکلگیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. هنگامی که در یک بانک سپردهگذاری مالی میکنید،پول را از خود دور کرده و آن را در جایی میگذارید که بطور موقت به آن دسترسی ندارید و چه بسا،احتیاجاتی داشته باشید که نتوانید آنها را برطرف کنید،اما با گذشت زمان این سپردهها افزایش مییابد ،به گونهیی که متوجه میشوید با کمک آن میتوانید یک احتیاج بسیار مهم و ضروری خود را برطرف کنید. اما اگر شما از سپردههای خود به مرور برداشت کنید ،اگرچه با خرج کردن پول خود به نیازهای خویش پاسخ میدهید اما در یک زمان متوجه میشوید ،دیگر در حساب بانکی خود پولی ندارید و در صورت وقوع یک مشکل مهم،ممکن است دچار معضلات عدیده شوید. در این دنیا ما علاوه بر حساب بانکی مالی،دارای یک حساب بانکی اخلاقی نیز هستیم ،اگرچه سپردههای آن به صورت عدد و رقم قابل مشاهده نیست،اما این موجودی وجود دارد و اثرات این حساب بانکی بخوبی بر روی زندگی ما و دیگران مشهود است. انسان زمانی که سپردهگذاری اخلاقی میکند،در ابتدا ممکن است احساس ضرر کند،زیرا مجبور است بطور موقت سود را از خود دور کند اما در اصل او ضرر نکرده است بلکه به موجودی سپردههای اخلاقی خویش افزوده است. برای مثال کسی که دروغ میگوید،بطور موقت چه بسا به سودش تمام شود،اما او در حال برداشت از سپردههای اخلاقی خود است. با گذشت زمان وقتی سپردههای اخلاقی او از دست رفت،تازه مشکلات او آغاز میشود و سبب خواهدشد رضایتمندی درونی خویش را از دست بدهد و دریای آرامش درونی او دچار تلاطم شود و آرامآرام فاصله شخصیت درونی او با آنچه در ظاهر به نمایش میگذارد،بیشتر میشود زیرا فرد در تلاش است تا نشان دهد دارای سپردههای اخلاقی فراوان است و همین موضوع باعث میشود که او برای تطبیق دادن این دو شخصیت،انرژی فروانی را به هدر دهد و لذا شرایط درونی انسان برای تفکر کردن نامساعد شود. ارنست دیمنه،بیان میکند «اگر میخواهید چیزی اصیل خلق کنید،خودتان باشید.» کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی،شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سختتر میشود. زیرا فرصتی برای تفکر کرن وجود نخواهدداشت. حال این سوؤال در ذهن ما ایجاد میشود که در چه شرایطی،ما در حال سپردهگذاری اخلاقی هستیم و در چه شرایطی در حال برداشت از حساب بانکی اخلاقی خود هستیم . توجه به موارد زیر میتواند در این خصوص به ما کمک کند. ● سپردهگذاریاخلاقی عبارت است از: ▪ «راستگویی»، ▪ «عطوفت و مهربانی و احترام به دیگران و رعایت ادب در برخورد با دیگران»، ▪ «وفاداری به دوستان و آشنایان و حفظ آبروی آنان»، ▪ «رعایت حقوق دیگران»، ▪ «بیان گفتار با عمل»، ▪ «قبول مسوولیت همراه با توانایی»، ▪ «در برابر خطای دیگران گذشت کردن»، ▪ «امانتداری»، ▪ «پایبندی به عهد و وفا»، ▪ «پذیرش اشتباه خود»، ▪ «رازداری»، ▪ «کمک به دیگران و آموزش آنان جهت خوداتکا شدن بدون چشمداشت»، ▪ «نظم و انضباط در امور»، ▪ «احترام به شخصیت خود و حفظ آن»و ▪ «پاکیزگی و آراستگی»، ● برداشت از سپردهگذاری اخلاقی ▪ «دروغگویی»، ▪ «بداخلاقی و انجام رفتارهای بیادبانه و گستاخانه و تحقیر دیگران»، ▪ «غیبت، تهمت، بدگویی درباره دوستان و آشنایان»، ▪ «پایمال کردن حقوق دیگران»، ▪ «بیان گفتار بدون عمل»، ▪ «بدون توانایی قبول مسوولیت کردن»، ▪ «انتقامجویی کردن، اشتباه گذشته سایرین را به رخشان کشیدن و موجبات رنجش آنان را فراهم آوردن»، ▪ «خیانت در امانت»، ▪ «شکستن قول و زیر پا گذاشتن عهد و وفا»، ▪ «گناه اشتباه خود را به گردن دیگران انداختن»، ▪ «افشای راز دیگران»، ▪ «دیگران را به هنگام سختی رها کردن»، ▪ «بینظمی و درهم ریختگی در امور»، ▪ «بیاحترامی به شخصیت خود» و ▪ «ژولیدگی و غیرآراسته بودن». اگر سپردهگذاریهای اخلاقی در یک جامعه افزایش یابد به مرور، آرامش، محبت، خوشبینی و احساس رضایتمندی درونی به همراه امنیت در جامعه توسعه مییابد. همدلی و همبستگیهای اجتماعی در بین اعضای جامعه رشد مییابد و انسانها با دیدن یکدیگر، به آرامش و شادمانی درونی میرسند و زمینه برای تفکر کردن مهیا میشود. زیرا انسانها در آرامش فرصت مییابند تفکر کنند و برعکس هنگامی که سپردهگذاریهای اخلاقی کاهش یافته و در عوض برداشتهای اخلاقی افزایش مییابد، روز به روز آسیبهای اجتماعی گسترش یافته و شرایط جامعه به سوی نابسامانیهای اجتماعی و عدم امنیت فراهم میشود و بدبینی و نارضایتی همچون ابرهای سیاه بر بالای سر مردمان سایه میافکند و مرغان غم بر سر انسانها آشیانه میکنند. آنچنان که هیچ شادی، دل آنان را شاد نمیکند. انسانها از کنار یکدیگر بودن به آرامش نمیرسند و رفتارها، ریاکارانه و غیرصادقانه میشود و شرایط برای آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت، اعتیاد، فحشا و خودکشی، متلاشی شدن خانوادهها و نظیر اینها مهیا میشود. در چنین جامعهیی دیگر نمیتوان شاهد بروز خلاقیتها بود و انسانها درگرداب بدبختی فرو میروند. ما انسانها مجبوریم با سپردهگذاریهای اخلاقی شرایط لازم را برای گسترش خلاقیت و نوآوری در جامعه فراهم کنیم تا از این طریق بتوان انرژی فراوانی که در وجود انسانها وجود دارد رها کرده و در راه سازندگی به کار گرفت.
تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود، آنجا زندگی میکرد. به جای اینکه با یک مرد مقدس روبهرو شود، وارد تالاری شد که جنبوجوش بسیاری در آن به چشم میخورد. فروشندگان وارد و خارج میشدند، مردم در گوشهای گفتگو میکردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی مینواخت و روی میزی انواع و اقسام خوراکیهای لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد. خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح میداد، گوش کرد اما به او گفت که فعلا وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد. مرد خردمند اضافه کرد: «اما از شما خواهشی دارم.» آن گاه قاشق کوچکی به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت که: «در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشد و کاری کند که روغن آن نریزد.» مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پلهها... در حالی که چشم از قاشق برنمیداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت. مرد خردمند از او پرسید: «آیا فرشهای ایرانی اتاق ناهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ۱۰ سال صرف آراستن آن کرده است، دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده، دیدید؟» جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود، حفظ کند. خردمند گفت: «خوب، پس برگرد و شگفتیهای دنیای من را بشناس. آدم نمیتواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانهای را که در آن سکونت دارد، بشناسد.» مرد جوان این بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالی که همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینتبخش دیوارها و سقفها بود مینگریست. او باغها را دید و کوهستانهای اطراف، ظرافت گلها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود، تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت، همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد. خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم، کجاست؟» مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است. آن وقت مرد خردمند به او گفت: «راز خوشبختی این است که همه شگفتیهای جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی.»
تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود، آنجا زندگی میکرد.
به جای اینکه با یک مرد مقدس روبهرو شود، وارد تالاری شد که جنبوجوش بسیاری در آن به چشم میخورد. فروشندگان وارد و خارج میشدند، مردم در گوشهای گفتگو میکردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی مینواخت و روی میزی انواع و اقسام خوراکیهای لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد. خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح میداد، گوش کرد اما به او گفت که فعلا وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد. مرد خردمند اضافه کرد: «اما از شما خواهشی دارم.» آن گاه قاشق کوچکی به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت که: «در تمام مدت گردش این قاشق را در دست داشته باشد و کاری کند که روغن آن نریزد.» مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پلهها... در حالی که چشم از قاشق برنمیداشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت. مرد خردمند از او پرسید: «آیا فرشهای ایرانی اتاق ناهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ۱۰ سال صرف آراستن آن کرده است، دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده، دیدید؟» جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود، حفظ کند. خردمند گفت: «خوب، پس برگرد و شگفتیهای دنیای من را بشناس. آدم نمیتواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانهای را که در آن سکونت دارد، بشناسد.» مرد جوان این بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالی که همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینتبخش دیوارها و سقفها بود مینگریست. او باغها را دید و کوهستانهای اطراف، ظرافت گلها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود، تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت، همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد. خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم، کجاست؟» مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است. آن وقت مرد خردمند به او گفت: «راز خوشبختی این است که همه شگفتیهای جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق را فراموش کنی.»
دانشمندان نظریههایی راجع به دو نیمکره مغز دارند که نشان میدهد عملکرد و روش فرمان دادن به بدن در هر یک متفاوت است. فکر میکنید شما راست مغز باشید یا چپ مغز؟ پژوهشهای اخیر نشان میدهد راست مغزها و چپ مغزها، روشهای متفاوتی در پردازش اطلاعات و واکنش به آنها دارند. بر همین اساس، روش درس خواندن در هر یک از آنها نیز باید متفاوت باشد. این نظریهها نشان میدهد افراد راست مغز بیشتر با نیمکره هیجانی و شهودی راست هدایت میشوند و چپ مغزها به روش منطقی و ترتیبی عکس العمل نشان میدهند. شخصیت هر فرد هم تا حد بالایی از روی نوع مغز او شکل میگیرد و این مساله تاثیر چشمگیری روی مهارتهای مطالعه، عادات انجام تکالیف و نمرات شخص دارد. مثلاً ممکن است بعضی دانشآموزان یا دانشجویان با یک نوع خاص از امتحان یا تکلیف مشکل داشته باشند و مشکلشان هم هیچ ربطی به درس خواندن یا نخواندن نداشته باشد. بلکه موضوع فقط به نوع خاص مغز آنها برمیگردد. اگر بدانید راست مغز هستید یا چپ مغز، میتوانید روشهای مطالعه مناسب خود را برگزینید و برنامهریزی درسی خود را براساس شخصیت و نوع مغزتان تنظیم کنید تا نتیجه بهتری عایدتان شود. آیا سر کلاس مدام به ساعتتان نگاه میکنید یا وقتی زنگ میخورد تعجب میکنید که چه زود گذشت؟ آیا به شما ایراد میگیرند که زیادی همه چیز را تحلیل میکنید یا میگویند خیالباف هستید؟ این ویژگیهای شخصیتی به نوع مغز بستگی دارد. معمولاً رفتار چپ مغزها، سازمانیافتهتر است. گاهی به ساعت نگاه میکنند، اطلاعات را پردازش میکنند و این کار را به ترتیب انجام میدهند. این دسته از افراد معمولاً هوشیارند و قوانین و برنامهها را دنبال میکنند. دانشآموزان چپمغز در ریاضی و علوم قوی هستند و میتوانند سریع به پرسشها پاسخ بدهند. چپمغزها رقیبهای ریسکپذیری هستند. راستمغزها خیال پرداز هستند. ممکن است خیلی باهوش و متفکر باشند که البته احتمال دارد در دنیای کوچک خیال خود گم بشوند. این دسته در علوم اجتماعی و هنر خیلی خوب نتیجه میگیرند. راستمغزها، خودانگیختهتر از چپمغزهای همیشه هوشیارند و بیشتر دوست دارند احساسهای ناخودآگاه خود را دنبال کنند. راست مغزها بسیار شهودی هستند و مهارت بسیاری دارند که در دام دروغ یا نیرنگ نیفتند. اینها رقیبهای جاودان هستند. اما اگر کسی درست در میان این دو تیپ شخصیتی باشد چه؟ افراد با هم متفاوتند و همه ویژگیهایی از هر دو نوع مغز را در خود دارند. بعضیها واقعاً ویژگیهای برابر و یکسانی دارند. جهتگیری مغز این دانشآموزان و دانشجویان میانه است و ممکن است در کارورزی عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، چون این افراد خصلتهای قوی هر دو نیم کره را در خود دارند بنابراین منطق را از نیمکره چپ و شهود را از نیمکره راست در اختیار دارند که فرمول بسیار مناسبی برای موفقیت در تجارت است. ● ویژگیهای دانشآموزان راست مغز آیا وقتی معلم یا استاد زیاد حرف میزند، خسته میشوید؟ آیا احساس میکنید میتوانید مردم را به راحتی و فقط با نگاه کردن ارزیابی کنید. اگر این طور باشد امکان دارد که راست مغز باشید. ـ جزوه برمیدارید اما آنها را گم میکنید. دنبال کردن تحقیق برایتان کار سختی است. ـ سخت میتوانید حواستان را جمع کنید. ـ با مردم راحت هستید. ـ به نظر خیالباف میآیید اما در واقع به فکر عمیق فرو میروید. ـ مردم میگویند ماورایی هستید و علم غیب دارید. ـ به نوشتن رمان، نقاشی یا نواختن موسیقی علاقه دارید. ـ ممکن است ورزشکار باشید. ـ از داستانهای پررمز و راز خوشتان میآید. ـ زمانی را به تأمل و تعمق اختصاص میدهید و فکر میکنید هر اتفاقی دوجنبه دارد. ـ ممکن است گذر زمان را فراموش کنید. ـ خودجوش و خودانگیخته هستید. ـ بذله گو و بامزه هستید. ـ نمیتوانید دستورالعملها را کلمه به کلمه دنبال کنید. ـ پیشبینیناپذیر هستید. ـ زود سرگردان میشوید. ـ هیجانی هستید. ـ دوست ندارید دستورالعملها را بخوانید. ـ ممکن است موقع درس خواندن موسیقی هم گوش بدهید. ـ دراز میکشید و مطالعه میکنید. ـ ممکن است ناشناختهها برایتان جالب باشد. ـ آدم معقول و وارستهای هستید. ● راست مغزها در کلاس ـ در کلاس تاریخ بیشتر از جنبههای اجتماعی لذت میبرید. دوست دارید اتفاقاتی را که در تاریخ افتاده است، کشف کنید. ـ اگر روش خودتان را به کار بگیرید، ممکن است عملکرد رضایتبخشی در کلاس ریاضی داشته باشید اما از حل مسألههای طولانی خسته میشوید. ـ در کلاس ادبیات موفق هستید به خصوص هنگام روخوانی و انشا. ● توصیههایی برای راست مغزها ـ تنهایی تحقیق بنویسید. ـ مراقب خیالپردازیهای خود باشید و آنها را مهار کنید. ـ بگذارید قوه تخیلتان شما را در هنر پیش براند. ـ بگذارید شهودتان در موقعیتهای اجتماعی برایتان کار کند. ـ بگذارید تفکر عمیقتان در آزمونهای تشریحی برایتان کار کند، اما در آن غرق نشوید. ـ در تحقیقها خلاق باشید. میتوانید از زبان شورانگیزتان خوب استفاده کنید. ـ هنگام درس خواندن از تصویر و نمودار کمک بگیرید. ـ دستورالعملها را بنویسید. ـ سعی کنید برنامهریزی شدهتر عمل کنید. ـ بیش از حد به دیگران مشکوک نباشید. ـ برای سازماندهی افکارتان نکات عمده را مشخص کنید. ـ در تکالیف ادبیات، ادبیات داستانی را انتخاب کنید. ـ شما خوب داستان میگویید؛ بعضی از آنها را بنویسید. ـ اطلاعات را دسته بندی کنید تا آنها را بهتر بفهمید. ـ کارها را تمام کنید. شما خیلی باهوش هستید، اما همیشه کارها را نیمه تمام رها میکنید. شم و غریزه و مهارتهای کلامی شما بینظیر است. اگر خوب درس بخوانید، ممکن است روزی شاگرد اول شوید. ● ویژگیهای دانشآموزان چپ مغز آیا خیلی سازمان یافته عمل میکنید؟ آیا عقیده دارید برای انجام هر کاری یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد؟ اگر اینطور است احتمالاً شما چپمغز هستید. ـ احتمالاً از روی فهرست، کارهایتانرا انجام میدهید. ـ دوست دارید سر کلاس انتقاد کنید. ـ در ریاضیات و علوم قوی هستید. ـ منطقی و اهل استدلال هستید. ـ تحقیق شما دقیق و کاملاً مستند است. ـ برای خود هدف معین میکنید. ـ میتوانید اطلاعات را خوب تعبیر و تفسیر کنید. ـ اتاقتان منظم است. ـ میتوانید به سئوالات بدون فکر جواب دهید. ـ دستورالعملها را میخوانید و اجرا میکنید. ـ احساساتی نیستید. ـ بدون اینکه کاسه صبرتان لبریز شود میتوانید به سخنرانیهای طولانی گوش بدهید. ـ اجازه نمیدهید احساسات به درونتان رخنه کنند. ـ نشسته مطالعه میکنید. ـ کلماتتان دقیق هستند. ● چپمغزها در کلاس ـ در کلاس تاریخ میتوانید تاریخها و روند امور را به یاد بیاورید. ـ در کلاس ریاضی از حل کردن مسالههای طولانی لذت میبرید. ـ از نظم علوم خوشتان میآید. ـ در ادبیات، درک مناسبی از دستورزبان و ساختار جمله دارید. ● توصیههایی به دانش آموزان چپ مغز ـ در اتاق آرام، درس بخوانید. ـ میتوانید مسالههای ریاضی را حل کنید، اما اگر بخواهید آن را برای کسی که نمیفهمد، توضیح بدهید از کوره درمیروید، بنابراین برای درس دادن به دیگران پیشقدم نشوید مگر این که از خودتان مطمئن باشید. ـ دوست دارید رهبر گروهی برای درس خواندن باشید؛ برای این کار داوطلب شوید. ـ عضو یک گروه مباحثه یا رقابت درسی شوید. ـ در نمایشگاههای علمی شرکت کنید. شما میتوانید برنده مسابقه باشید. ـ از مهارت خود در ریاضی و علوم بهره بگیرید. ـ ادبیات غیرداستانی را انتخاب کنید. ـ شما سئوالات و تکالیف مبتنی بر واقعیت را ترجیح میدهید؛ سراغ سئوالهای نامحدود نروید. ـ میتوانید جزوههایتان را خوب سروسامان بدهید؛ این کار را بکنید. ـ اتاقتان را منظم نگه دارید. ـ تحقیقهای تحلیلی را انتخاب کنید. ـ اگر استادانی که موضوع بحث یا درس را آزاد میگذارند شما را سردرگم میکنند با آنها کلاس نگیرید. ـ از خلاق بودن نترسید.
دانشمندان نظریههایی راجع به دو نیمکره مغز دارند که نشان میدهد عملکرد و روش فرمان دادن به بدن در هر یک متفاوت است. فکر میکنید شما راست مغز باشید یا چپ مغز؟ پژوهشهای اخیر نشان میدهد راست مغزها و چپ مغزها، روشهای متفاوتی در پردازش اطلاعات و واکنش به آنها دارند.
بر همین اساس، روش درس خواندن در هر یک از آنها نیز باید متفاوت باشد. این نظریهها نشان میدهد افراد راست مغز بیشتر با نیمکره هیجانی و شهودی راست هدایت میشوند و چپ مغزها به روش منطقی و ترتیبی عکس العمل نشان میدهند. شخصیت هر فرد هم تا حد بالایی از روی نوع مغز او شکل میگیرد و این مساله تاثیر چشمگیری روی مهارتهای مطالعه، عادات انجام تکالیف و نمرات شخص دارد. مثلاً ممکن است بعضی دانشآموزان یا دانشجویان با یک نوع خاص از امتحان یا تکلیف مشکل داشته باشند و مشکلشان هم هیچ ربطی به درس خواندن یا نخواندن نداشته باشد. بلکه موضوع فقط به نوع خاص مغز آنها برمیگردد. اگر بدانید راست مغز هستید یا چپ مغز، میتوانید روشهای مطالعه مناسب خود را برگزینید و برنامهریزی درسی خود را براساس شخصیت و نوع مغزتان تنظیم کنید تا نتیجه بهتری عایدتان شود. آیا سر کلاس مدام به ساعتتان نگاه میکنید یا وقتی زنگ میخورد تعجب میکنید که چه زود گذشت؟ آیا به شما ایراد میگیرند که زیادی همه چیز را تحلیل میکنید یا میگویند خیالباف هستید؟ این ویژگیهای شخصیتی به نوع مغز بستگی دارد. معمولاً رفتار چپ مغزها، سازمانیافتهتر است. گاهی به ساعت نگاه میکنند، اطلاعات را پردازش میکنند و این کار را به ترتیب انجام میدهند. این دسته از افراد معمولاً هوشیارند و قوانین و برنامهها را دنبال میکنند. دانشآموزان چپمغز در ریاضی و علوم قوی هستند و میتوانند سریع به پرسشها پاسخ بدهند. چپمغزها رقیبهای ریسکپذیری هستند. راستمغزها خیال پرداز هستند. ممکن است خیلی باهوش و متفکر باشند که البته احتمال دارد در دنیای کوچک خیال خود گم بشوند. این دسته در علوم اجتماعی و هنر خیلی خوب نتیجه میگیرند. راستمغزها، خودانگیختهتر از چپمغزهای همیشه هوشیارند و بیشتر دوست دارند احساسهای ناخودآگاه خود را دنبال کنند. راست مغزها بسیار شهودی هستند و مهارت بسیاری دارند که در دام دروغ یا نیرنگ نیفتند. اینها رقیبهای جاودان هستند. اما اگر کسی درست در میان این دو تیپ شخصیتی باشد چه؟ افراد با هم متفاوتند و همه ویژگیهایی از هر دو نوع مغز را در خود دارند. بعضیها واقعاً ویژگیهای برابر و یکسانی دارند. جهتگیری مغز این دانشآموزان و دانشجویان میانه است و ممکن است در کارورزی عملکرد بسیار خوبی داشته باشند، چون این افراد خصلتهای قوی هر دو نیم کره را در خود دارند بنابراین منطق را از نیمکره چپ و شهود را از نیمکره راست در اختیار دارند که فرمول بسیار مناسبی برای موفقیت در تجارت است. ● ویژگیهای دانشآموزان راست مغز آیا وقتی معلم یا استاد زیاد حرف میزند، خسته میشوید؟ آیا احساس میکنید میتوانید مردم را به راحتی و فقط با نگاه کردن ارزیابی کنید. اگر این طور باشد امکان دارد که راست مغز باشید. ـ جزوه برمیدارید اما آنها را گم میکنید. دنبال کردن تحقیق برایتان کار سختی است. ـ سخت میتوانید حواستان را جمع کنید. ـ با مردم راحت هستید. ـ به نظر خیالباف میآیید اما در واقع به فکر عمیق فرو میروید. ـ مردم میگویند ماورایی هستید و علم غیب دارید. ـ به نوشتن رمان، نقاشی یا نواختن موسیقی علاقه دارید. ـ ممکن است ورزشکار باشید. ـ از داستانهای پررمز و راز خوشتان میآید. ـ زمانی را به تأمل و تعمق اختصاص میدهید و فکر میکنید هر اتفاقی دوجنبه دارد. ـ ممکن است گذر زمان را فراموش کنید. ـ خودجوش و خودانگیخته هستید. ـ بذله گو و بامزه هستید. ـ نمیتوانید دستورالعملها را کلمه به کلمه دنبال کنید. ـ پیشبینیناپذیر هستید. ـ زود سرگردان میشوید. ـ هیجانی هستید. ـ دوست ندارید دستورالعملها را بخوانید. ـ ممکن است موقع درس خواندن موسیقی هم گوش بدهید. ـ دراز میکشید و مطالعه میکنید. ـ ممکن است ناشناختهها برایتان جالب باشد. ـ آدم معقول و وارستهای هستید. ● راست مغزها در کلاس ـ در کلاس تاریخ بیشتر از جنبههای اجتماعی لذت میبرید. دوست دارید اتفاقاتی را که در تاریخ افتاده است، کشف کنید. ـ اگر روش خودتان را به کار بگیرید، ممکن است عملکرد رضایتبخشی در کلاس ریاضی داشته باشید اما از حل مسألههای طولانی خسته میشوید. ـ در کلاس ادبیات موفق هستید به خصوص هنگام روخوانی و انشا. ● توصیههایی برای راست مغزها ـ تنهایی تحقیق بنویسید. ـ مراقب خیالپردازیهای خود باشید و آنها را مهار کنید. ـ بگذارید قوه تخیلتان شما را در هنر پیش براند. ـ بگذارید شهودتان در موقعیتهای اجتماعی برایتان کار کند. ـ بگذارید تفکر عمیقتان در آزمونهای تشریحی برایتان کار کند، اما در آن غرق نشوید. ـ در تحقیقها خلاق باشید. میتوانید از زبان شورانگیزتان خوب استفاده کنید. ـ هنگام درس خواندن از تصویر و نمودار کمک بگیرید. ـ دستورالعملها را بنویسید. ـ سعی کنید برنامهریزی شدهتر عمل کنید. ـ بیش از حد به دیگران مشکوک نباشید. ـ برای سازماندهی افکارتان نکات عمده را مشخص کنید. ـ در تکالیف ادبیات، ادبیات داستانی را انتخاب کنید. ـ شما خوب داستان میگویید؛ بعضی از آنها را بنویسید. ـ اطلاعات را دسته بندی کنید تا آنها را بهتر بفهمید. ـ کارها را تمام کنید. شما خیلی باهوش هستید، اما همیشه کارها را نیمه تمام رها میکنید. شم و غریزه و مهارتهای کلامی شما بینظیر است. اگر خوب درس بخوانید، ممکن است روزی شاگرد اول شوید. ● ویژگیهای دانشآموزان چپ مغز آیا خیلی سازمان یافته عمل میکنید؟ آیا عقیده دارید برای انجام هر کاری یک راه درست و یک راه غلط وجود دارد؟ اگر اینطور است احتمالاً شما چپمغز هستید. ـ احتمالاً از روی فهرست، کارهایتانرا انجام میدهید. ـ دوست دارید سر کلاس انتقاد کنید. ـ در ریاضیات و علوم قوی هستید. ـ منطقی و اهل استدلال هستید. ـ تحقیق شما دقیق و کاملاً مستند است. ـ برای خود هدف معین میکنید. ـ میتوانید اطلاعات را خوب تعبیر و تفسیر کنید. ـ اتاقتان منظم است. ـ میتوانید به سئوالات بدون فکر جواب دهید. ـ دستورالعملها را میخوانید و اجرا میکنید. ـ احساساتی نیستید. ـ بدون اینکه کاسه صبرتان لبریز شود میتوانید به سخنرانیهای طولانی گوش بدهید. ـ اجازه نمیدهید احساسات به درونتان رخنه کنند. ـ نشسته مطالعه میکنید. ـ کلماتتان دقیق هستند. ● چپمغزها در کلاس ـ در کلاس تاریخ میتوانید تاریخها و روند امور را به یاد بیاورید. ـ در کلاس ریاضی از حل کردن مسالههای طولانی لذت میبرید. ـ از نظم علوم خوشتان میآید. ـ در ادبیات، درک مناسبی از دستورزبان و ساختار جمله دارید. ● توصیههایی به دانش آموزان چپ مغز ـ در اتاق آرام، درس بخوانید. ـ میتوانید مسالههای ریاضی را حل کنید، اما اگر بخواهید آن را برای کسی که نمیفهمد، توضیح بدهید از کوره درمیروید، بنابراین برای درس دادن به دیگران پیشقدم نشوید مگر این که از خودتان مطمئن باشید. ـ دوست دارید رهبر گروهی برای درس خواندن باشید؛ برای این کار داوطلب شوید. ـ عضو یک گروه مباحثه یا رقابت درسی شوید. ـ در نمایشگاههای علمی شرکت کنید. شما میتوانید برنده مسابقه باشید. ـ از مهارت خود در ریاضی و علوم بهره بگیرید. ـ ادبیات غیرداستانی را انتخاب کنید. ـ شما سئوالات و تکالیف مبتنی بر واقعیت را ترجیح میدهید؛ سراغ سئوالهای نامحدود نروید. ـ میتوانید جزوههایتان را خوب سروسامان بدهید؛ این کار را بکنید. ـ اتاقتان را منظم نگه دارید. ـ تحقیقهای تحلیلی را انتخاب کنید. ـ اگر استادانی که موضوع بحث یا درس را آزاد میگذارند شما را سردرگم میکنند با آنها کلاس نگیرید. ـ از خلاق بودن نترسید.
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اطلاعات عمومی و آدرس nofel.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
RSS